- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
قبل از این بر تن تو برگ و بری بود پدر قبل از این بر تن من بال و پری بود پدر خواب بودم که تو رفتی، جگرم سوخت ولی هـمـۀ غـصـۀ مـن بیخـبـری بـود پـدر |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
من هـم شبـیـه مـادرم زهـرا به سختی پا میشوم از جـای خود اما به سختی بعد از سـر تو قـاتـلـت بـال مـرا چـیـد پَـر میزنم از شـام عاشـورا به سختی |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
به جز این درد که در قسمت بازو دارم دو سه تا زخم در این گوشۀ ابـرو دارم آنـقـدَر زد که هـمـین اول عُـمـری بـابـا مثـل زهـرا شـدهام دست به پـهـلو دارم |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
پس از تو دام بلا قـسمت صنوبر شد کـبـوترِ سرِ دوشت پـرید و پـرپر شد بجای نـاز کـشـیدن، کـشـید مـویـم را کسی که بعد عمو شیر شد دلاور شد |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
چـون نـهـادی که بـیگـزاره شـده گــوش تــو بـیدلــیــل پــاره شـده آخــریـن راه کـه شـدهسـت فــرار اول راه و، راهِ چـــــــاره شـــــده |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
سـرت به دامـن این شـاهـزاده افـتاده ز فـرط غـصـه و غـم بیاراده افتاده کنون که نوبت من شد پدر، دو دستانم کــنــار رأس تـو بـیاسـتـفـاده افـتـاده |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا
تشنه بودم دشمنت فهمید و سقا را گرفت کودکی ساحل نشین بودم که دریا را گرفت با برادرها دلـم خوش بود اکـبر را زد و از نگـاهم آن عزیزِ اربـاّ اربـا را گرفت |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا
بابا شکـست حرمت من، در طـفولـیت از حـد گذشت غربت من، در طفولیت پـیــریِ مـن بـرای هـمـه آشـکــار شـد دیدی خـمـید قامت من در طـفـولـیـت؟ |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا
سحرها تازیانه، خون دلْ شب خوردهام بابا تشر از زجر و خولى موقع تب خوردهام بابا لب تو خیزران خورد و لب من درد میگیرد که من چوب وفادارى ازاین لب خوردهام بابا |
دوبیتی های شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
چه سازم من به حالِ زارم عمه از آن سیلی ببین بـیـمارم عمه بگـو با بچـههـای شهـر طعـنه كه من بابای خوبی دارم عمه |
مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
بر طاق جنّان حك شده سیمای رقیه خـورشـید اسـیـرِ رخِ زیـبای رقـیـه مهـتاب كه شبهـا دل عـالـم بـربـاید یـك نـور ز رخـسارِ دل آرای رقـیه |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها قبل از شهادت
دوای گـریـه به حـالم طبـابتی دارد دلم به روضۀ امشب چه عادتی دارد حضور دل، دل مضطر، و اشک دریایی يقين كه فاطمه بر من عـنايتی دارد |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها قبل از شهادت
روزگاریست که با گریه هم آغوش شدم در پـی آیـنـهام؛ آیــنـه بـر دوش شـدم هیچ کس از من آواره سراغی نگرفت در خـرابـات غم انگار فـراموش شدم |
مدح و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
قدری مرا به سوز غـمت استحاله کن این ظـرف بیعـیار دلـم را پـیـاله کن |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
بـا کــاروان نـیـزه سـفـر میکـنم پـدر با طعـنههای حـرمله سـر میکـنم پدر مانـنـد خواهـران خـودم روی نـاقـهها در پیـش سنگ سیـنه سپر میکنم پدر |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
در خرابه دختری نشسته گریه میکند دلشکسته، دست بسته، خسته گریه میکند باز، این چه شورش است دشت را که بعد تو کـوه هم نماز را نـشـسته گریه میکند |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
گل بود و جز به شبنم اشکش وضو نداشت جز روی باغبان دل شب آرزو نداشت رخـسارهاش حـکـایت بازار شام کرد با آن لباس حـاجـت راز مگـو نداشت |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
از نیمه شب گذشته و خوابش نبرده بود آن کودکی که از غـم او سالخورده بود در گـوشـۀ خـرابـه، به جـای سـتـارههـا تا صبح، زخمهای تنش را، شـمرده بود |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا
من آن شمعم که آتش، بس که آبم کرده خاموشم همه کردند غیر از چند پروانه، فراموشم اگر بیمار شد کس، گل برایش میبرند و من به جای دسته گل باشد سر بابا در آغوشم |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر بابا
من از این بازی دنـیا گـله دارم بابا دل خون از سفر و فاصله دارم بابا جای خلخال در این راه پُر از شمر و سنان دور پـاهـام چـرا سـلـسـله دارم بابا |